با غلبه بر ذهنیت محدودگرا، کنترل کار و زندگی خود را در دست بگیرید :
چه در زندگی شخصی و چه زندگی کاری، بزرگترین عاملی که مانع از رشد و پیشرفت شما میشود ترس از تغییر و ذهن ایستا است.
اگر همیشه کارها را به یک روال انجام بدهید، به یک نتیجهی مشابه میرسید.
پیتزا خوردن آسانتر از راه رفتن روی تردمیل است، اما کمکی به سلامتی شما نمیکند. بهطور مشابه، هیچیک از ما نمیخواهیم از اهدافمان دست بکشیم؛ اما گاهی نیاز داریم که دستی ما را تکان دهد و از روتینهای تکراری بیرون بکشد.
ما باید بتوانیم ذهنیتمان را تغییر دهیم و بجای متمرکز شدن بر عواقب، به احتمالات ممکن فکر کنیم. وقتی باور میکنید که میتوانید به خواستههایتان دست پیدا کنید، مصممتر به سمت رؤیاهایتان قدم برمیدارید.
بله! اگر میخواهید کنترل زندگی و حرفهی خود را به دست بگیرید، باید ذهنیتتان را عوض کنید.
از سؤالهای دشوار شروع کنید
تغییر ذهنیت، ازآنجا شروع میشود که سؤالات سختی برای خودتان مطرح و ذهنتان را به روی احتمالات و فرصتهای جدید بازک نید. این بدان معنی است که هر چه میخواهید، قابلدستیابی است: یعنی شما میتوانید به موفقیت دست پیدا کنید.
از خودتان بپرسید که آیا بهوضوح میدانید چه میخواهید؟ اهدافتان کاملاً روشن است؟ آیا شما واقعاً زندگی میکنید، یا اجازه میدهید زندگی شما را به هر سویی ببرد؟ آیا فعالانه تلاش میکنید نتایج خاصی کسب کنید؟ ساده نیست که صادقانه به این پرسشها جواب بدهید. با خودتان صادق باشید و ببینید چگونه زندگی میکنید و چطور به سمت هدفهایتان قدم برمیدارید.
هنگامیکه میدانید چه میخواهید و روی آن متمرکز میشوید، در مورد آن صحبت میکنید و انرژی میگذارید، احتمال دستیابی به خواستههایتان را افزایش میدهید.
اهدافتان را واضح و با جزئیات مشخص کنید
وضوح اهداف باعث میشود شما به سمت مسائل بیاهمیت کشیده نشوید؛ چراکه دقیقاً میدانید باید در چه مسیری پیش بروید.
وضوح و تمرکز، همهی فعالیتها و حرکات شما را بهدرستی نقش میزند. یک طرح بزرگتر در نظر بگیرید و آن را به زیرمجموعههای کوچکتری که قابل مدیریت هستند، تقسیم کنید. با این روش راه رسیدن به اهدافتان را هموارتر میکنید.
وضوح به شما کمک میکند از تلههای رایج، که سد راه اهداف بلندمدت میشوند اجتناب کنید. شما برای این حواشی وقت ندارید؛ زیرا آنها درهرصورت کمکی به پیشرفتتان نمیکنند.
بنابراین، سه یا چهار مقصدی را که در زندگیتان بیش از همه اهمیت دارند پیدا کنید و در راه آنها پیش بروید. در پایان هر هفته، بررسی کنید که هرروز چه کارهایی برای نزدیک شدن به مقصدتان انجام دادهاید. آیا کاری کردهاید که شما را به مرحلهی بعدی ببرد؟
رؤیاهای بزرگ
ذهنتان را به روی هرچه که امکانپذیر است باز کنید. کافی نیست که فقط فکر کنید، بلکه رؤیاهای بزرگی داشته باشید. مشکلی نیست اگر نمیدانید دقیقاً چه میخواهید؛ البته درصورتیکه مسیرتان را میشناسید. هرچه گامهای بیشتری بردارید و جلوتر بروید، وضوح مسائل نیز بیشتر میشود. نیازی نیست منتظر بمانید تا همهی اطلاعات را به دست آورید و بعد شروع کنید. همانطور ماریا ماتارلی، بنیانگذار و رئیس Formula Ink و همبنیانگذار آکادمی بازاریابی Agile مینویسد، زمانی که او قدم به دنیای حرفهای گذاشته بود، بهتازگی دورهی کارشناسی خود را به پایان رسانده بود. پس از مدتی رشتهی خود را از کامپیوتر به تجارت، و سپس به بازاریابی تغییر داد. او در مراحل اولیه، بهعنوان مدیر پروژه کار میکرد. بهمرورزمان مهارت بیشتری در زمینهی سخنرانی در جمع به دست آورد و همکاریاش را با شرکتهای مختلفی در سراسر جهان شروع کرد. ماتارلی اذعان میکند که زمانی که در رشتهی کامپیوتر مشغول به تحصیل و کار بود؛ هرگز چنین آیندهای را پیشبینی نمیکرد.
نکته اینجا است که او دقیقاً نمیدانست چه میخواهد؛ ولی از همهی فرصتها استفاده کرد و به رشد و توسعهی مهارتهایش ادامه داد. زیرا هیچ پیشرفتی یکشبه اتفاق نمیافتد.
دانش و مهارتهایتان را ارتقاء دهید
همیشه به دنبال فرصتهایی باشید که شما را به انسان بهتر و حرفهایتری تبدیل میکنند. در هر زمینهای که فعالیت میکنید، سعی کنید چیزهای جدیدی یاد بگیرید، در دورههای آموزشی مکمل شرکت کنید و بهتر عمل کنید. همیشه راهی هست که بتوانید فرصتهای بیشتر و جدیدی برای خودتان به وجود آورید.
درعینحال به یاد داشته باشید که مردم فقط نتایج کار شما را میبینند. آنها فکر میکنند که همهی راه را یکشبه طی کردهاید. مردم، شبهای بیخوابی و تلاشهای بیوقفهی شما را نمیبینند. آنها هیچ اطلاعی از همهی تعطیلات و آخر هفتههایی که در خانه، بهسختی روی کسبوکارتان کار کردهاید و برای ساخت برندتان زحمت کشیدهاید، ندارند. ولی مهم این است که شما، آنچه از زندگی میخواستید، به دست آوردهاید.